جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پرگرد و خاک ودست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.
چند روزی چیزی نخورده و بسیار گرسنه بود. او جلوی مغازه میوه فروشی ایستاد و به پرتقال های بزرگ و تازه خیره شد. اما بی پول بود. بخاطر همین دو دل بود که پرتقال را به زور از میوه فروش بگیرد یا آن را گدائی کند. دستش توی جیبش تیغه چاقو را لمس می کرد
که به یکباره پرتقالی را جلوی چمشش دید. بی اختیار چاقو را در جیب خود رها کرد و…. پرتقال را از دست مرد میوه فروش گرفت. میوه فروش گفت : بخور نوش جانت ، پول نمی خواهم سه روز بعد آدمکش فراری باز در جلو دکه میوه فروش ظاهر شد.
این دفعه بی آنکه کلمه ای ادا کند ،صاحب دکه فوراً چند پرتقال را در دست او گذاشت، فراری دهان خود را باز کرده گوئی میخواست چیزی بگوید، ولی نهایتاً در سکوت پرتقال ها را خورد و با شتاب رفت.
آخر شب صاحب دکه وقتی که بساط خود را جمع می کرد، صفحه اول یک روزنامه به چشمش خورد. میوه فروش مات و متحیر شد وقتی که عکس توی روزنامه را شناخت. عکس همان مردی بود که با
لباسهای ژنده از او پرتقال مجانی میگرفت. زیر عکس او با حروف درشت نوشته بودند قاتل فراری و برای کسی که او را معرفی کند نیز مبلغی بعنوان جایزه تعیین کرده بودند.
میوه فروش بلافاصله شماره پلیس را گرفت. پلیس ها چند روز متوالی در اطراف دکه در کمین بودند.سه چهار روز بعد مرد جنایتکار دوباره در دکه میوه فروشی ظاهر شد، با همان لباسی که در عکس
روزنامه پوشیده بود.
او به اطراف نگاه کرد، گوئی متوجه وضعیت غیر عادی شده بود. دکه دار و پلیس ها با کمال دقت جنایتکار فراری را زیر نظر داشتند. او ناگهان ایستاد و چاقویش را از جیب بیرون آورده و به
زمین انداخت و با بالا نگهداشتن دو دست خود به راحتی وارد حلقه محاصره پلیس شده و بدون هیچ مقاومتی دستگیر گردید.
موقعی که داشتند او را می بردند زیر گوش میوه فروش گفت : ” آن روزنامه را من پیش تو گذاشتم، برو پشتش را بخوان . سپس لبخند زنان و با قیافه کاملاً راضی سوار ماشین
پلیس شد. میوه فروش با شتاب آن روزنامه را بیرون آورد و در صفحه پشتش، چند سطر دست نویس را دید که نوشته بود : من دیگر از فرار خسته شدم از پرتقالت متشکرم.
هنگامی که داشتم برای پایان دادن به زندگیم تصمیم میگرفتم، نیکدلی تو بود که بر من تاثیر گذاشت . بگذار جایزه پیدا کردن من ،جبران زحمات تو باشد.

آیا تا به حال با افرادی برخورد داشتهاید که فکر میکنند همه چیز را میدانند؟ در مواجه با چنین اشخاصی چه میکنید؟ شاید بیشتر وقتها میکوشید که از آنها دوری کنید و تا حد ممکن آنها را نبینید. از شما میخواهیم قبل از گرفتن این تصمیم، چند محور زیر را بخوانید:

با طرد شدن کلامی و غیرکلامی آشنا شوید
انسانها در شرایط مختلف با موقعیتهایی روبرو میشوند که ممکن است درخواستشان اجابت نشود. مثلا طالب شغلی هستیم اما در پذیرش رد میشویم، با کسی تماس میگیریم اما جواب تماس تلفنی ما را نمیدهد، وارد خانه کسی میشویم اما با روی باز از ما استقبال نمیکند، از کسی درخواستی میکنیم و او با جواب «نه» درخواست ما را رد میکند بخشی از این موارد جزو انکار شدنهای کلامی است اما انکار شدنهای غیرکلامی برای زمانی است که با روی باز پذیرفته نمیشویم. گاهی در جمعی کلامی به زبان میآوریم که مورد پسند دیگران نیست و این مورد هم در گروه طرد شدنهای غیرکلامی قرار میگیرد. انکار شدن غیرکلامی ممکن است در شیوه لباس پوشیدن ما هم اتفاق بیفتد. مثلا لباسی میپوشیم که در یک جمع مورد تایید دیگران نیست و صدها مورد از این نوع میتوان مثال زد که جزو انکار شدن کلامی یا غیرکلامی باشند.
اهمیت بیشتر، دلخوری بیشتر
در مواقعی که کسی با طرد شدن کلامی یا غیرکلامی روبرو میشود، احساس میکند بهصورت ذاتی پذیرفته نشده است. یعنی شخص با خود تصور میکند کسی که به او جواب «نه» داده است بهصورت کلی وجود حقیقی او را نپذیرفته و با یک نه شنیدن ساده کل شخصیت خود را زیر سوال میبرد. در این مواقع «نه» شنیدن به موضوعی آزاردهنده تبدیل میشود. البته ناراحت شدن فرد به چند عامل بستگی دارد اینکه شخصی که به او «نه» گفته است تا چه اندازه برایش اهمیت داشته باشد. هر چقدر درجه این اهمیت بیشتر باشد، ناراحتی و دلخوری از طرد شدن بیشتر میشود و دیگر اینکه آن خواسته تا چه اندازه برای شخص درخواستکننده اهمیت داشته که اجابت نشدن آن باعث دلخوری شود، اما گروهی دیگر از افراد در مقابل شنیدن «نه» یا جواب رد شنیدن به کلی ناامید میشوند چون به دنبال تایید دیگران هستند و وقتی از سوی آنها طرد شوند، دچار آزردگی خواهندشد و به همین دلیل تحمل طرد شدن را ندارند . این آدمها با پذیرفته شدن احساس وجود میکنند و به نوعی اعتماد بهنفس میگیرند.
تنها گزینه بهترین گزینه نیست
دلیل اصلی که بیشتر افراد بعد از تکذیب شدن یا «نه» شنیدن و مواردی از این دست، دچار ناراحتی می شوند، این است که شخص برای خودش گزینههای محدودی در نظر میگیرد. برای مثال سالها درس میخواند و همه برنامهریزی زندگی و آیندهاش را بر مبنای قبولی در کنکور قرار میدهد یا شخصی همه امیدش این است که در مصاحبه شغلی پذیرفته شود اما این اتفاق نمیافتد. نتیجه این میشود که با رد شدن درخواست فرد به یکباره همه امید خود را از دست میدهد و واکنش بسیار شدید در مقابل این اتفاق از خود نشان میدهد چون فقط یک گزینه برای خودش در نظر گرفته است اما اگر افراد برای خود گزینه های بیشتری در نظر بگیرند، کمتر دچار ناامیدی و یأس بعد از «نه» شنیدن می شوند.
این اشتباه را مرتکب نشوید
متاسفانه وقتی افراد با جواب «نه» روبرو میشوند به گزینههای آسان پناه میبرند. برای مثال وقتی فرد در شغل مورد نظرش موفق نشد، به کارهای غیراخلاقی و جرم دست میزند یا اگر دوستان فرهیختهاش او را تایید نکردند، سراغ افرادی میرود که از او در سطح پایینتری قرار دارند چون مطمئن است که در جمع آنها تایید میشود. در واقع این یک آسیب است و شخص بعد از مدتی احساس پشیمانی میکند. بهتر است در این شرایط مراقب واکنشهایمان باشیم که بعدها پشیمان نشویم.

با فراگیر شدن استفاده از گوشی های تلفن همراه در سطح اقشار جامعه ضمن مزایای فراوان این فناوری جدید، می بایست به جنبه های منفی آن نیز توجه جدی داشت.
همانطور که می دانیم در مقوله ها و فرآورده های فرهنگی دیدن یک فیلم یا عکس غیراخلاقی یا شنیدن یک موسیقی مبتذل و یا خواندن نوشته ای نامناسب، واکنش های منفی و خطرناک روحی و روانی و جسمی مانند یک سم کشنده و مهلک را در فرد ایجاد می کند که در صورت عدم درمان به موقع، شخصیت انسانی فرد، مورد آسیب جدی قرار گرفته که تبعات آن در برخی مواقع غیرقابل جبران خواهدبود.
اگر کمی در اطراف خود بررسی مختصری داشته باشیم درمی یابیم که جریانها و باندهای مرموز بطور محسوس و یا نامحسوس و در قالب دوستی ها و همکلاسی های فرزندانمان و یا توسط برخی افراد در معابر مبادرت به توزیع سی دی های فیلم غیرمجاز، انتشار کلیپ های صوتی و تصویری و یا نوشتارهای سخیف بوسیله بلوتوث و پیامک در راستای ترویج فرهنگ غیرانسانی و غیراخلاقی و لجن زار غرب می نمایند که برخی اثرات این جنایت فرهنگی طبق نظر کارشناسان در حوزه پزشکی و روان شناسی بطور خلاصه به این شرح می باشد: ادامهی خواندن

شب قدر امام باقر(ع) فرموده است: هر کس سوره ((انا انزلناه)) را با صداى بلند بخواند, مثل کسى خواهد بود که شمشیر به دوش گرفته و در راه خداوند جهاد مى کند و هر کس آن را پنهان و آهسته بخواند, مانند کسى است که در راه خدا, به خون خود غلتیده است.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ * وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ * لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ *
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ * . (۲)
اى عفو تو شامل گناهان
کوى تو پناه بى پناهان
بر خسته دلان شفاى دردى
محروم نکرده دردمندى
باز است درت بر آزمندان
اى عشق دل نیازمندان
جز تو که نظر به حال ما کرد
یا گوش بر این مقال ما کرد
بخشنده هر گناهى اى دوست
بر گم شدگان پناهى اى دوست ادامهی خواندن

تقسیم بندی تیپ های شخصیتی به چهار گروه A,B,C,D یکی از دقیق ترین تقسیم بندی ها در این زمینه است.
قبل از خواندن هر مطلبی در رابطه با تیپ های شخصیتی چند نکته را نباید فراموش کنید. از جمله اینکه شخصیت انسان دارای چنان پیچیدگی است که نمی توان به راحتی آن را در قالب چند جمله توصیف کرد. برای مثال ممکن است شما ویژگی های تیپ شخصیتی D را در خودتان ببینید، اما در عین حال دارای برخی ویژگی های تیپ شخصیتی C نیز باشید. نکته دوم این است که قطعاً چندین ویژگی شخصیتی وجود دارد که در هیچ یک از گروه های شخصیتی ذکر نشده است. به همین دلیل است که شما نمی توانید شخصیت خود را با یک تیپ شخصیتی به طور کامل توصیف کنید. حال برای آشنایی هر چه بیشتر با این چهار تیپ عمده شخصیتی، ادامه مطلب را بخوانید.
ویژگی های تیپ شخصیتی A
افرادی که دارای تیپ شخصیتی A هستند، بسیار رقابت جو، کمال گرا و احساس نسبت به زمان هستند. به همین دلیل است که معمولاً افرادی که دارای چنین تیپ شخصیتی هستند، معمولاً در حال انجام کار و یا پروژه ای هستند.گفته می شود افراد تیپ شخصیتی A در زمانی از زندگی خود احساس ناامنی و عقب ماندن داشته اند، به همین دلیل در همه حال در پی جبران گذشته هستند. آنها می خواهند هرچه سریعتر به اهداف خود برسند و پیشرفت کنند.
اگر مدتی بیکار بنشینند و کاری انجام ندهند، خیلی زود احساس عذاب وجدان به سراغ آنها می آید. بزرگترین مشکل افراد این گروه، داشتن استرس بیش از اندازه است. آنها معمولاً کارهای زیادی برای انجام دادن دارند، به همین دلیل هم گاه از ترس اینکه نتوانند این کارها را به موقع انجام دهند، دچار استرس زیادی می شوند. ادامهی خواندن

هر روز در ارتباطات کلامی و نوشتاری خودمان از واژه های مختلفی استفاده می کنیم که معنی درست آنها را نمی دانیم ولی بر حسب عادت آنها را بکار می بریم. کلمات زیادی در ذهن من معماست که معنای آنها را نمی دانم و همیشه این سؤال در ذهن من است که معنای این کلمات چیست و چرا استفاده از برخی از آنها را مؤدبانه یا بی ادبانه می دانیم.
معنای تعدادی از این کلمات را از سایت همکار گرامی آقای عادل اشکوس پیدا کردم که امیدوارم برای شما هم مثل من مفید باشد. خوشحال می شوم اگر واژه های دیگری از این نوع را که می شناسید، برای من بنویسید تا امکان یادگیری آنها فراهم شود.
مزخرف:
« مُـزَخْــرَف » یعنی « آراسته به زر » . ولی ما این واژه را به معنای « بیهوده ، جَفَنگ ، چرت و پرت و بیخود » به کار می بریم .
انسان:
انسان از ریشه (نِسیان ) به معنی فراموشی است . پس انسان یعنی فراموشکار .
بشر:
بشر از ریشه بَشَرة به معنی پوست است . زیرا جانداری است که پوستش معلوم است. پس بشر یعنی جانداری که پوست آن آشکار است . ادامهی خواندن


در تعریف ورزش گفته شده است که:” فعالیت های جسمانی که با رقابت همراه است و تابع یک سری قواعد و مقررات خاص می باشد”. داوران در هر رشته ورزشی ملزم به اجرای قواعد و مقررات مربوط به آن رشته هستند و وجود اینگونه مقررات، بحث اخلاق در ورزش را مطرح می سازد.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا اخلاق در ورزش متمایز از اخلاقی است که در تجارت، حقوق یا پزشکی وجود دارد؟ اگر ما ناچاراز داشتن قواعد اخلاقی در ورزش هستیم باید تعیین این قواعد را به معلمین اخلاق واگذار نماییم یا افراد ذیریط با ورزش باید درک واقعی از اخلاق داشته باشند و به اهمیت مفاهیم اخلاقی رایج در ورزش آگاهی داشته باشند تا بتوانند وظایف خود را به درستی و صداقت انجام دهند.
به طور کلی، هر فردی که ناچار از تصمیم گیری است باید تصمیم خود را بر مبنای اصول راهنمای مشخصی استوار نماید. حال چگونه باید یک تصمیم منطبق بر اخلاق گرفت و چه اصولی به عنوان راهنما باید به کار برده شوند؟ آیا هر فرد فقط آنچه را که درست می پندارد، باید انجام دهد؟ آیا در یک تصمیم گیری تنها جنبه های قانونی را باید در نظر داشت و سایر اصول را فراموش نمود؟ به عبارتی دیگر، آیا رفتاری می تواند قانونی اما غیر اخلافی باشد؟
معیارهای عمومی اخلاقی نظیر بازی جوانمردانه، صداقت و درستکاری مبنایی برای اخلاق در ورزش هستند و ورزش مانند هر رویداد دیگری تاکید زیادی بر رعایت قواعد و مقررات دارد. اخلاق شعبه ای از فلسفه است زیرا بر آنچه درست و غلط است تمرکز دارد اما موضوع مهم یافتن معیاری است که تعیین نماید که از لحاظ اخلاقی چه چیزی صحیح یا غلط می باشد. یک جنبه از اخلاق در ورزش به آن می پردازد که چگونه افراد و تیم ها در هنگام مسابقه یا حضور در رقابت های ورزشی باید رفتار کنند. در این مورد، موضوع عمده رقابت نمودن با حریف اما در مسیری درست می باشد. در مسابقات در سطح جوانان، هدف توسعۀ شخصیت از راه سخت کوشی، احترام، کار تیمی، شهامت و نظم است در حالی که در ورزش حرفه ای هدف بردن حریف از راه تلاش بیشتر و مهارت است نه بردن به هر طریقی و از راه نیرنگ و فریب. هر چند که این یک انتخاب شخصی بوده اما سایر افراد نظیر مربیان، هم تیمی ها، تماشاگران و مدیران نیز در این تصمیم گیری مؤثر هستند. ادامهی خواندن

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…
کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد میکنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد…
درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد. باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگینترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین میکوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت.
دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت میکرد.
جوان پیش خودش گفت: “منطق میگوید این را هم ول کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.”
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…
اما گاو… دم نداشت!!!
زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.
برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی…
